شیطان در ذهن بچه ها عامل وحشت و ترس و وسیله اى براى رام کردن و ترسانیدن آنان است . قصه نویسان ، براى سرگرمى کودکان از شیطان یک موجود خیالى ساخته و از نخستین سال هاى زندگى ، یک شبح وحشتناک و یک قدرت اسرارآمیز در ذهنشان مى آفرینند.
مى گویند: براى بزرگ سالان ، شیطان عامل فریب و گناه است ، انسان را به معصیت وا مى دارد، تمایلات نفسانى را بیدار مى کند، موجب سقوط و لغزش انسان مى شود، خواسته ها نامشروع را پدید مى آورد، باعث تجاوز و تعدى مى گردد، شهوات ویران گر را تحریک مى کند، خشم و غضب را شعله ور مى سازد، مصیبت و رنج مى آفریند، آدمى را به تباهى و فساد مى کشاند، لجاجت و خودسرى را رونق مى دهد.
و نیز: تمامى این صفات از شیطان و کار او است ، انسان از روى ندامت با فریادى بلند مى گوید: نفرین بر شیطان ، لعنت خدا و ملائکه بر او باد، این شیوه از زمان حضرت آدم علیه السلام معمول بوده که شیطان را مسئول هر کارى و عصیانى مى دانسته اند.
در تعریف او گفته اند: شیطان ، قدرتى است نابکار و بسیار بدکردار، نیرو و روحى است پلید و سرکش و طغیان گر؛ حقیقت مطلب این است که شیطان ، اسم خاص نیست تا بر موجودى معین و مشخص دلالت کند و وجود مستقلى ندارد، اسمى است بى نشان ؛ مانند سیمرغ که وجود خارجى ندارد و هیچ نام و نشانى براى او نیست ، اغلب جاها که نام شیطان برده مى شود مراد همان ابلیس است که از دستورهاى خداوند سرپیچى و تکبر کرد.
شیطان و طرف دارانش در طول تاریخ در مقابل نیکان و نیک سیرتان قرار داشته اند و خواهند داشت ، مثنوى در پى این معنا بوده که گفت :
دو علم بر ساخت اسپید و سیاه |
آن یکى آدم دیگر ابلیس راه |
در میان آن دو لشگر گاه رفت |
چالش و پیکار آنچه رفت رفت |
هم چنان دور دوم هابیل شد |
ضد نور پاک او قابیل شد |
هم چنان این دو علم از عدل و جور |
تا به نمرود آمد اندر دور دور |
ضد ابراهیم گشت و خصم او |
و آن دو لشکر کین گزار و جنگجو |
چون درازى جنگ آمد ناخوشش |
فیصل آن هر دو آمد آتشش |
پس حکم کرد آتشى را ونکر |
تا شود حل مشکل آن دو نفر |
دور دور و قرن قرن این فریق |
تا به فرعون و به موساى شفیق |
سال ها اندر میانشان حرب بود |
چون زحد رفت و ملولى مى فزود |
آب دریا را حکم سازید حق |
تا که ماند کى برد زین دو سبق |
هم چنان تا دور و طور مصطفى |
با ابوجهل آن سپهدار جفا |
هم نکر سازید از قوم ثمود |
صیحه اى که جانشان را در ربود |
هم نکر سازید بهر قوم عاد |
زود خیز تیز رو یعنى که باد |
هم نکر سازید بر قارون زکین |
در حلیمى این زمین پوشید کین |
تا حلیمى زمین شد جمله قهر |
برد قارون را و گنجش را به قعر(1) |
کلمه شیطان در قرآن هفتاد بار به صورت مفرد و هیجده بار به صورت جمع به کار رفته است که روى هم 88 مرتبه مى شود.
نظرات شما عزیزان: